اشک ریزان بر امیر کاروان

محمد ابن مروان از امام باقر علیه السلام نقل کرده که امام فرمودند:همانا امام از ما کلام را در شکم مادر میشنود پس چون به دنیا بیاید خداوند فرشته ای میفرستد تا بر بازویش این ایه را بنویسد:وتمت کلمه ربک صدقا وعدلا لا مبدل لکلماته و هو السمیع العلیم.سپس عمودی از نور برای او افراشته میشود تا اعمال بندگان را شاهد باشد.حسن ابن راشد از امام صادق علیه السلام نقل کرده که امام فرمود:همانا چون خداوند متعال اراده فرمایدتا امام بعدی را بیافریند به فرشته ای امر میکند که شربتی از اب زیر عرش را گرفته و به امام حاضر بنوشاند و از این اب امام افریده میشود.پس چهل شبانه روز در شکم مادرش میماند و چیزی نمیشنود.پس از ان کلام را میشنود و چون زاده شد ان فرشته مامور میشود تا بین دو دیده اش بنویسد:وتمت کلمه ربک صدقا و عدلا لا مبدل لکلماته وهو السمیع العلیم.پس چون امام قبل از دنیا برود مناری از نور برای امام جدید افراشته میشود تا با ان اعمال بندگان را شاهد باشد و به این وسیله خداوند برای بندگانش حجت میاورد.(بصائر الدرجات جلد2 ص 373) + نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۶ساعت 23:34&nbsp توسط seyedalirezaragai  |  اشک ریزان بر امیر کاروان...

حمیری از یونس ابن ظبیان و مفضل ابن عمر و ابی سلمه سراج و حسین ابن ثویر نقل کرده که گفتند:ما چند نفر خدمت امام صادق علیه السلام بودیم که فرمودند:گنجینه های زمین و کلیدهای ان در اختیار ماست اگر بخواهم با یک پا اشاره کنم هر جه درون زمین است خارج شود خارج خواهد شد.در این هنگام با پای مبارکش خطی روی زمین کشیدند  و زمین شکافته شد سپس با دست شمش طلائی  به اندازه یک وجب از درون زمین برداشتند و فرمودند:ببینید وبا چشم خود حس کنید تا شکی برایتان نماند.سپس فرمودند:به زمین نگاه کنید.نگاه کردیم و دیدیم شمشهای طلای فراوانی روی هم انباشته داخل زمین میدرخشید.یکی از اصحاب سوال کرد:فدایت شوم همه اینها به شما داده شده در حالی که شیعیان شما محتاج هستند؟امام فرمود:خداوند بزودی برای ما وشیعیان ما دنیا و اخرت را جمع خواهد فرمود و انها را داخل بهشت میکند ودشمنان ما را به جهنم خواهد برد.علی ابن ثمالی از بعضی از اصحاب نقل کرده که در مسجد کوفه بوذیم مردی به امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد:پدر و مادرم فدایت من تعجب میکنم که دنیا در دست اینهاست ونزد شما نیست.حضرت فرمودند:فلانی ایا فکر میکنی که دنیا را خواسته ایم و به ما نداده اند؟سپس مشتی سنگریزه برداشتند و ناگهان تبدیل به جواهرات شد.فرمودند این چیست؟عرض کردم از بهترین جواهرات است.فرمودند:ما اگر دنیا را میخواستیم در دست ما بود ولی ما ان را نمیخواهیم.سپس ان سنگ اشک ریزان بر امیر کاروان...

شیخ صدوق و ابن شهر اشوب از اباصلت روایت کرده اند که چون امام رضا علیه السلام در سفر به خراسان به دهسرخ رسید به حضرت گفته شد که یا ابن رسول الله ظهر شده است نماز اقامه نمیکنید؟حضرت فرود امد و اب طلبید گفتند اب همراه نداریم.پس به دست مبارکش زمین را کند.انقدر اب جوشید که ان حضرت و همه همراهانش وضو گرفتند و اثر ان اب تا به امروز باقیست.چون به سناباد رسید پشت مبارکش را به کوهی گذاشت که از ان دیگ میتراشیدند و فرمود:خدایا نفع ببخش به این کوه وبرکت ده به انچه که در ظرفی گذارند که از این کوه تراشند و فرمود که برایش دیگها از سنگ تراشیدند و فرمود که طعام حضرت را نپزند مگر در ان دیگها وان حضرت خفیف الاکل و کم غذا بوده است.پس از ان مردم دیگها و ظرفها از ان کوه تراشیدند وبرکت یافتند.پس حضرت داخل خانه حمید اشک ریزان بر امیر کاروان...